کابوس حافظ !!!!!
نیمه شب پر یشب گشتم دچاره کابوس دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس
گفتم:سلام حافظ!گفتا: علیک جانم گفتم:کجا روی؟گفت:والله خود ندانم
گفتم:بگیر فالی.گفتا:نمانده حالی گفتم:چگونه ای تو؟گفت:در بند بی خیالی
گفتم:که تازه مازه شعر و غزل چه داری؟ گفتا: که می سرایم شعر سپید باری
گفتم:ز دولت عشق؟گفتا: که کودتا شد گفتم ریب تو؟ گفت:الحمد کله پا شد
گفتم:کجاست لیلی مشغول دلربایی گفتا:شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم:بگو ز خالش ان خال اتش افروز گفتا:عمل نموده دیروز یا پریروز
گفتم:بگو زمویش.گفتا: که مش نموده گفتم:بگو زیارش؟ گفتا:ولش نموده
گفتم:چرا؟چگونه؟عاقل شده است مجنون گفتا:شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم:کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟ گفتا:خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم:بگو ز ساقی حالا شده چه کاره؟ گفتا:شده است منشی در دفتر اداره
گفتم:بگو ز زاهد ان رهنمای منزل گفتا:که دست خود را بردار از سر دل
گفتم:ز ساربان گو با کاروان دل ها گفتا:اژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم:بکن ز محمل یا از کجاوه یادی گفتا:دوو.پژو شد تا گلف نوک مدادی
گفتم:که قاصت کو؟ان باد صبح شرقی گفتا:که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم:بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا:به جای هدهد دیش است و ماهواره
گفتم:سلام ما را باد صبا کجا برد؟ گفتا:به پست دادم اورد یا نیاورد
گفتم:بگو ز مشک اهوی دشت زنگی گفتا:که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم:سراغ داری میخانه ای حسابی؟ گفتا:که انچه بوده گشته چلو کبابی
گفتم:بیا دو تایی لب تر کنیم پنهان گفتا:نمی هراسی از چوب پاسبانی؟
گفتم:شراب نابی تو دست و پا نداری گفتا:که جاش دارم بافور با نگاری
گفتم:بلند بوده موی تو ان زمان ها گفتا:به حبس بودم از ته زدند ان ها
گفتم:شما و زندان؟حافظ ما را گرفتی؟ گفتا:ندیده بودم هالو به این خرفتی !